،یارو قبول کرد رفتیم کارنامه رو گرفتیم،یهو جلو مدیرو ناظم زاااااارت خوابوند تو گوشم که این چه وضع درسخوندنه؟!
منم زارت یدونه زدم بهش گفتم به تو چه مردیکه !!!
ناظم گرخیده بود گفت اینا دیگه کین؟یارو کمربندشو در اورد افتاد دنبالم تو حیاط مدرسه...خلاصه دیگه از اون به بعد کارناممو میدادن به خودم...